همیشه قهرو بودم زیاد قهر می کنم هر دفعه هم قصد می کنم این اخلاقم را کنار بگذارم ولی بعدش دلایل کافی برایش پیدا نمی کنم با کسی که بهم دروغ بگوید نمی توانم طبیعی رفتار کنم وقتی کنار چنین آدمی هستم مثل تیوبی که بادش را کشیده باشند منقبض می شوم. تقصیر پدرم است هیچ وقت به خاطر قهر کردن دعوایم نکرده اتفاقا زیاد عصبانی می شود ولی وقتی قهر می کردم قربان صدقه ام می رفت. هی می گفت اوغول گَ چره یین یه یعنی پسرم بیا غذاتو بخور.

 

حالا هم که جاهل بزرگی شده ام اگر از دست کسی ناراحت شوم تلافی نمی کنم به صورتش چنگ نمی اندازم ازش توضیح نمی خواهم فقط قهر می کنم به روش های مختلف قهر می کنم خوب می دانید که قهرها یک جور نیستند همه شان، به یکی کمتر فکر می کنم برای یکی وقتی بهش فکر می کنم با عصبانیت فکر می کنم یک نفر را باهاش نمی خندم با یکی سر صحبت را باز نمی کنم یکی را دیگر وبلاگش سر نمی زنم برای یکی خودم را اینویزبل می کنم با یک نفر دیگر سر یک سفره نمی نشینم، راه های خوبی برای قهر کردن سراغ دارم.  

 

آشکارا قهر می کنم مخفیانه قهر می کنم پشت تلفن قهر می کنم در مسیر برگشتن به خوابگاه قهر می کنم موقع غذا خوردن قهر می کنم شب ها قبل از اینکه بخوابم قهر می کنم وقتی که می خندم قهر می کنم وسط حرف زدن قهر می کنم موقع نوشتن پست جدید قهر می کنم موقع جواب دادن به کامنت ها قهر می کنم بی خودی قهر می کنم با خودی قهر می کنم. ممکن است با یک نفر به این خاطر که دوستان زیادی دارد قهر کنم.

 

وقتی متوجه شوم طرف مقابلم چیزی بر زبان می آورد ولی در ذهنش چیز دیگری ست خیلی زود قهر می کنم تو را به خدا با من صداقت داشته باشید وگرنه باهاتان قهر می کنم.  بیشتر وقت ها جوری قهر می کنم که باید دقت کنید تا بفهمید، اگر کسی دقت نکند تا آخر عمر نفهم می ماند. 

+ منظورم از قهر اون معنای معمولش نیست بیشتر منظورم تنظیم رابطه ست.