صبحی رفتم استادم را دیدم و بقیه روز را هم داشتم کار می کردم سر راه رفتن و برگشتن تخمه می شکاندم ولی بلد نبودم آشغال هایش را چکار کنم شبیه کسانی که می خواهند بازداشتشان کنند دو دوستم را جلو گرفته بودم یکی شان تخمه سالم بود یکی شان آشغال ها را می ریختم. دیروز با مصطفی و محمد رفته بودیم بیرون مصطفی ناهار مهمانمان کرد از همان غذا مانده بود برای ناهار گرم کردم. برای ناهار دیروز من میگو سفارش دادم دومین بار بود داشتم میگو می خوردم، داستان فسفر و این ها هم افسانه است.  

یک ساعت پیش دوست هم اتاقی ام که پسر خوبی ست به دیدن من آمده بود، هم اتاقی ام رفته شهرستان. چند باری که اتاقمان آمده من باهاش زیاد شوخی کرده ام بر خلاف میوه های پاییزی که سرد هستند، پرتقال و نارنگی و کیوی و حتی انار را می گویم که  شورش را در آورده اند، من آدم گرمی هستم. مثلا تصور کنید یخچال میوه می بود با این اوصاف حتما میوه زمستانی می بود بعد شما مجبور بودید وسط زمستان یخچال بخورید. به روش جدیدی که تازه کشف کرده ام چایی گذاشته بودم، روشم را بهتان نمی گویم، بهش چایی دادم و شروع کردم از عشق و علاقه ام به سیب برایش گفتم او هم گفت خیلی خوب است که من سیب را دوست دارم بعد من بهش گفتم خوب من همه ی ویژگیهایم مثبت نیستند یک سری ویژگیهای منفی هم دارم مثلا اینکه از فاصله دور گرم و شوخ طبع به نظر می رسم ولی دوست ندارم کسی بیش از حد بهم نزدیک شود.