خاطره دیر (خاطره است، شعر از بابا وزیراوغلی)

 خواننده: عالیم قاسیموف

خاطره دیر

باز هم این اجاق می سوزد

 آنقدر می سوزد که فقط خاکسترش باقی می ماند،

 نمی دانم چه خواهد شد

 اما هر چه شود خاطره خواهد شد.


 برف ریز ریز می بارد،

 صورت کوه ها می خندد،

از این برگ های سبز

 آنها که پژمرده می شوند خاطره می شوند.


ای گل چمن،

گلبرگ هایت چرا پژمرده شدند؟

آنچه در این دنیا می گذرد،

حتی دروغش هم خاطره است.

 

ما از اول چرا راهی شدیم؟

دیوانه شده این دریا،

 جزیره ای است عشقمان

 که همه جایش خاطره است.

 

 اینها خیال است یا دروغ؟

چه روزهایی که بر ما آمد و گذشت،

عمر عشق فقط یک لحظه است،

 بقیه اش خاطره است.