با اینکه چهار عدد خیلی قشنگی است و به نظر من چهار و چهارشنبه و چهارخانه و چهارراه همگی دوست داشتنی‌اند اما من حرف زیادی در موردش ندارم بزنم، خودم هم نمی‌دانم شاید باهاش قهرم. تا حالا در مورد چهار هیچ حرف زشتی نشنیده‌ام ولی مثلا یک دنده، دو رو، تا سه نشه بازی نشه و پنجه بوکس همگی حرفهای زشتی هستند. فلانی چشمش چهار تا می‌بیند که حرف زشتی نیست فقط یک شوخی است، عینک بزنید درست می‌شود و تازه خوشگل هم می‌شوید. خودم هم نمی‌دانم برای چی با چهار قهرم. 

آها، چهار من را یاد ورزش کردن هم می‌اندازد. دیگر برایتان نمی‌گویم که آدمی باید در چه سطحی از وضعیت روحی باشد تا برای سلامتی‌اش ورزش هم بکند. همین قدر بدانید که وضعیت روحی من فعلا در حدی است که بعضی وقت‌ها برای خودم چایی می‌گذارم ولی از چیپس و پفک و کلا خرید کردن و ورزش کردن برای سلامتی خبری نیست. دیروز گوش شیطان کر بعد از چند سال برای خودم کرم مرطوب کننده خریدم.

به هر حال امیدوارم به زودی از این تنهایی در بیایم و با چهار آشتی کنم. همه فکر می‌کنند من خیلی قدرتمندم و نیازی به کمک ندارم.