امشب از پست سه خبری نیست داشت در راه می‌آمد که یک شیر او را خورد هر چه گفت بگذار بروم چهار بشوم چهل بشوم بعد بیایم تو من را بخور قبول نکرد شیر، گفت می‌روی دو یک صفر می‌شوی همین سه هم که هستی غنیمتی‌ست، هاب (شیر سه را بالا انداخت) فلذا به همین مناسبت مجلس ختمی در محل وبلاگ برقرار کرده‌ایم و مقدم شما را گرامی می داریم. دیگر از دو و یک و صفر هم خبری نیست، یادشان گرامی و راهشان بی رهرو.