دوست دارم بهترین متن عمرم را بنویسم و از دنیای فوتبال خداحافظی کنم شبیه ماهیگیری که هر بار به هوس شکار بزرگترین ماهی عمرش به دریا می‌زند تا بعد از آن تا آخر عمرش در خانه بنشیند من هم هر بار سعیم را می‌کنم، یک چیزی می‌نویسم بعد از اینکه نوشتنم تمام شد مثل پیرمردی که تازه شروع کرده نقاشی بکشد خودم را تحسین می‌کنم و با خودم می‌گویم مشکل دیگران این است که به زیر و بم نقاشی من دقت نمی‌کنند. شادی‌ام همیشگی نیست و بعد از مدت کوتاهی نوآوری‌هایم بدیهی به نظر می‌رسند. دیده‌اید وقتی می‌خواهید شاهد یک جنایت را بکشید می‌گوید من را نکش قول می‌دهم به کسی چیزی نگویم؟ هرگز این اشتباه را مرتکب نشوید، این کار حماقت است. حتی اگر پیرمرد قول داد دیگر نقاشی نمی‌کشد به او اعتماد نکنید، اگر یک گلوله وسط پیشانی‌ام خالی کنید قطعا در آینده بهتر از این نخواهم نوشت.