با مدیر گروه جلسه داشتیم. من به عنوان مدیر پروژه گزارشی از پیشرفت پروژه دادم و چایی که روبرویم بود را تمام کردم. مدیر یادداشت برمی‌داشت که بعدا بتواند به عنوان سند از آنها استفاده کند. معمولا وقتی در مورد پروژه گزارش می‌دهم مثل یک پزشک با تجربه بی‌احساسم. در مورد مسائل غیرضروی صحبت نمی‌کنم، جلسات طولانی خسته و سردرگمم می‌کند. جلسه که تمام شد دیدم دو لیوان خالی روبرویم است، یکی از لیوان‌ها را برداشتم و رو به مدیرمان گفتم می‌دانید از کجا فهمیدم این لیوان مال من است؟ با تعجب گفت نه، گفتم چون تفاله‌ی چای آن یکی خشک شده و این یکی هنوز خیس است. گفتم یک پا شرلوک هلمز هستم من.

 در محاسبات دیجیتال به متغیر باینری که مقدارش اهمیتی نداشته باشد می‌گویند Don’t Care و آن را با X نشان می‌دهند. مثلا X ضربدر صفر می‌شود صفر، مقدار X در اینجا مهم نیست، صفر یا یک باشد جواب صفر است. اگر یک مخابراتی بهتان گفت تو X منی، بهتان عشق نورزیده، منظورش این بوده که برایش بی‌اهمیتید.