سرم رو با کار کردن گرم می‌کنم، بد هم نیست، یعنی خب، سرم رو با پارتی رفتن و کشیدن ماری‌جوانا که گرم نمی‌کنم. صبح می‌رم شب میام، اگه به چیزی فکر نکنم و فرصتی هم برای این کار نداشته باشم حالم خوبه، معکوسش البته برقرار نیست. یعنی اینطور نیست که وقتی حالم خوبه به چیزی فکر نکنم. یکی می‌گفت اون دنیا وقتی ازم پرسیدن داشتی چیکار می‌کردی می‌گم داشتم فکر می‌کردم، فکر می‌کردم، فکر می‌کردم.

 سیستم مخابراتی که طراحی کردم و ساختم دیروز تست شد و باعث شگفتی همه شد، که البته ابرازش نکردن، فکرشم نمی‌کردن که من از درون آدم‌ها خبر دارم. این سیستم مخابراتی در نوع خودش بهترین سیستمیه که تا حالا در کشور ساخته شده. این هم از خوشبختی‌های منه که همچین خبر مهمی رو در در وبلاگم اعلام می‌کنم.

لیسانس که بودم ده تا نمودار کشیدم، از فراز و فرود رابطه با دوستانم، ولی اسمی روش ننوشتم و نمودارها رو روی در اتاق چسبوندم. حالا چه لزومی داشت ده تا باشه، دقت که می‌کنی همه‌ی ما خنگیم. به هر حال، بچه‌ها میومدن تو اتاق و حدس می‌زدن نمودار خودشون کدومه. بیشتر وقتا به اشتباه نمودار خوب رو برای خودشون بر‌می‌داشتن. یه سریا بودن که نمودارشون داشت به سمت اوج می‌رفت و من هیچ‌وقت بهشون نگفتم این نمودار مال توئه، همینطوری هم از زیاد حرف زدن کلی لطمه دیدم ولی باز هم فکر می‌کنم به اندازه کافی زیاد حرف نزدم، یه آدم خسته‌کننده شدم، ولی خب، فقط شما رو خسته نمی‌کنم بعضی وقتا خودم رو هم خسته می‌کنم، عصرا میرم پارک می‌دوم و ورزش‌های سنگین می‌کنم. خستگی کلمه قشنگیه، فارسی با اینکه زبون نرم و لطیفیه ولی کلماتش بعضی وقتا خشن هستن، مثل همین خستگی و قشنگ و خشن :دی.