- هایتن
- پنجشنبه ۲۲ مهر ۹۵
- ۱۹:۰۴
- ۱۳ نظر
جولیای عزیزم سلام
حال الان من شبیه حال کسیست که تیر خورده و همزمان از دست یک خرس پیر داشته فرار میکرده منظورم این است که از دست یک شیر جوان که نمیتوانست فرار کند حتما یک خرس پیر بوده یا شاید هم یک کروکودیل سمج بوده آخر حتما دیدهای که کروکودیلها یک حرکتی میزنند اگر موفق شدند که هیچ اگر نه بیخیال میشوند ولی این یکی از آن کروکودیلهای سمج است حالا در آن مدتی که داشتم از دست این کروکودیل سمج فرار میکردم اصلا حواسم به این زخم لعنتی نبود اکنون که مدتی است از دستش خلاص شدهام تازه دارم آرزو میکنم کاش کروکودیل من را خورده بود. البته دارم چرت میگویم عزیزم، کروکودیل حمله کند باز هم مثل اسب فرار میکنم.
جولیا یک خانه در جنوب شهر دارد که با پول اجاره همین خانه با مادرش زندگی میکند. مستاجرش میخواست خانه را خالی کند دل خوشی هم از این مستأجر نداشت دختر کوچکش شبیه گربهای که لگدش زده باشی دائما در حال جیغ کشیدن بود. دخترک سه ساله یک بار جولیا را گاز گرفته بود. مادر دخترک با خنده مزورانهای به دروغ گفته بود مگی هر کس را دوست داشته باشد گاز میگیرد. عصری با مشاور املاک قرار داشت یک نفر که بچه گربه هم ندارد خانه را پسندیده. پسرک مشاور املاکی هم سن پیتر است زنگ زده میگوید سلام عزیزم قربونت برم برات مستاجر پیدا کردم. جولیا هیچ نمیداند مشاور املاکی فقط دارد برای حق کمیسیون شیرین زبانی میکند یا نه خیر سرش غیرمستقیم میگوید بهش علاقه مند شده. مردک ایکبیری بدش نمیآید شانسش را امتحان میکند، نحوهی صحبت کردنش آزار دهنده است. ایکبیری، پسرک مشاور املاکی، سر جلسه موهایش را دم اسبی بسته بود ولی از بس نامرتب بود شبیه دختری شده بود که یک صحنه وحشتناک دیده باشد. جولیا در صحبتهای خصوصی با مادرش او را ایکبیری صدا میکند. مرد جوانی که میخواهد خانه را اجاره کند دانشجو است در همان دانشگاهی درس میخواند که جولیا درس میخواند وقتی جولیا با او در مورد دانشگاهش صحبت میکرد ایکبیری داشت مثل روغن داغ بی صبری میکرد.
پیتر در یک کشور دیگر کار میکند به تازگی نامهی بالا را برای جولیا فرستاده، بعد از مدتها توانسته یک شغل خوب پیدا کند و حالا دیگر آرامش خاطر بیشتری دارد. در ادامهی نامه پیتر توضیح داده بود که منظورش از کروکودیل دشواریهای زندگی است و آن زخم لعنتی درد دوری از جولیا است. نقاشی بالا را در انتهای نامه برای او ضمیمه کرده بود.