- هایتن
- يكشنبه ۴ آگوست ۱۹
- ۱۱:۱۱
امروز با مدیر کل جلسه داشتم. گفتم من نمیتونم حرف بزنم و این باعث شده تحت فشار باشم. گفتم من بندهی حرفم، یکی بهم بگه خوبی تا چند هفته حالم خوبه، گفتم اینجا قدر کار من رو ندونستن، گفتم رفتار مدیریت باعث بیاعتمادیم شده، گفتم به من گفتن حقوقت رو 25 درصد افزایش دادیم، من تقاضای افزایش حقوق ندادم ولی اگر میدادم این نبود. گفتم به من گفتن شاید در انتهای پروژه یک پاداشی دادیم ولی ببخشید من حتی روی قول صد در صدی شما هم حسابی باز نمیکنم انتظار دارید با شاید انگیزه پیدا کنم. گفتم یک قسمتی از کار پوله یک قسمتی هم ارج و احترامه. گفت من شما رو چند ساله میشناسم، به من میگن شما این دوستا رو از کجا آوردی، همه ما اینجا میدونیم شما چه کار بزرگی انجام دادی ولی حالا شاید جلو روت تعریف و تمجید نکنیم. گفت من متوجه شدم دغدغهی شما چیه. اومدم پایین و ساعت کاریم که تموم شد موقع خداحافظی، مدیر گروه گفت فلانی از بالا گفتن بچههای پروژه، هفتهی بعد رو میتونی برن مرخصی تشویقی، خواستی بری بهم بگو. الان مرددم هفتهی بعد رو مرخصی بگیرم یا نه، شاید برای طرح چهل روزهم خوب باشه شاید هم نباشه.
+ در یک فرصتی باید در مورد شتر و خوان صحبت کنم.