- هایتن
- يكشنبه ۲۱ ژانویه ۱۸
- ۱۱:۰۱
- ۲ نظر
چند روزی هست روی زمین سفت میخوابم، یعنی روی فرش میخوابم. قبلا توانایی این کار را نداشتم، زمین سفت اذیتم میکرد. اگر خوابیدن من به مسابقه ی مشتزنی شباهتی داشته باشد به این میماند که حریف مقابلم دستانی از سنگ داشته باشد. یا اگر به شنا شباهتی داشته باشد خوابم، مثل این میماند که در استخر خالی شیرجه زدهام. حالا دیگر اذیت نمیشوم و برعکس خوابهای خوب میبینم. مثل این میماند که داخل استخر خالی، مرواریدی از داخل صدف بیرون کشیدهام. احتمالا به ورزش کردنم ربط دارد. آن روز پسر جوانی که مسئول باشگاه هست سر یکی از تمرینات بهم گفت ماشالله، دفعه بعد من هم سر یکی از تمرینات بهش گفتم ماشالله تا لطفش را جبران کرده باشم. در انجام این کار هیچ اعتماد به نفسی نداشتم.
دوباره شروع به یاد گرفتن زبان فرانسه کردهام. باز هم خیلی جدی نیستم ولی از یک چیزی میترسم آن هم این است که با گذشت زمان ذهنم تحلیل برود و از هوشم کم شود، باید در این زمینه مدام خودم را وارسی کنم، به سر و صورتم دست بزنم و جلوی آینه ادا در بیاورم. نمیخواهم تحلیل بروم ولی حال دوران به یک ترتیب نیست، هر موقع خنگ میشوم با خودم میگویم تو خنگ نشدهای فقط حالت کمی خوب نیست.