- هایتن
- دوشنبه ۸ ژانویه ۱۸
- ۱۱:۰۴
- ۶ نظر
معمار مرد مرد خوبی بود دنیا دیده بود سواد خواندن و نوشتن داشت، روزنامه میخواند. با آدمهای حسابی نشست و برخاست میکرد، آداب صحبت کردن میدانست. وقتی با تو حرف میزد ناغافل احترامت را جلب میکرد. با اینکه قبل از آن شناختی ازش نداشتی، برایت باعث افتخار بود که با او هم صحبتی. برای خودش خوب سخنوری میدانست. قد بلندی داشت و صدایش گرم و رسا بود، بسیار شوخ طبع و مغرور بود و در جمع مغلوب حضور دیگران نمیشد. در هر مهمانی حواسها همه متوجه او بود، بزرگی را به خوبی میدانست.
معمار میگفت انسانیت و وجدان خیلی مهم است، همیشه از خودش مثال میزد. میگفت من هر خانهای که بسازم قبل از هر چیز یک دستشویی مخصوص کارگرها میسازم، بالاخره اینها هم آدمند. آن موقع ها فکر میکردم معمار چه انسان بلند نظر و شریفی است.
دانشمندان زیادی در مورد تفاوت انسان با دیگر موجودات نظر دادهاند. یکی گفته انسان قدرت استدلال دارد یکی گفته انسان قدرت تلکم دارد یکی گفته انسان صاحب احساس است یکی گفته انسان شعور دارد، به نظر خود من که دانشمند بزرگی هم نیستم فرق انسان با بقیه این است که انسان شوخی میکند. هیچ کس نگفته فرق انسان با بقیه موجودات این است که انسان در فضای آزاد رفع حاجت نمیکند.
+ خونه من مهمون بیاین، هر چند وقت که برام مهمون میاد مجبور میشم یه دستی به سر و روی خونه بکشم، نه پس فکر کردین عاشق چشم و ابروی شمام؟