افطاری معمولا نون و پنیر با سبزی می‌خورم سحری هم چیز خاصی نمی‌خورم وسط شب یه مقدار شیر می‌جوشونم با کیکی کلوچه‌ای چیزی می‌خورم اگر هم شد یه مقدار سیب زمینی سرخ می‌کنم دوباره با سبزی می‌خورم.

 یعنی اینقدر که من سبزی می‌خورم گوسفندها تو چمنزار علف نمی‌خورن، مثلا من هم برم چمنزاری جایی زندگی کنم.

 اون روز خواهرم بعد از این حمله‌های تروریستی تهران بهم زنگ زده بود، نگران شده بود، نه اینکه تروریست‌ها دنبال من می‌گشتن.

می‌گفت جاهای شلوغ و اینا نرم. پرسید افطاری چی می‌خوری؟ بعدم ساکت شد، فکر کردم قطع شده نگو احساساتی شده بود. گفتم نه اتفاقا ماه رمضونی به من بد نمی‌گذره همین دیروز رفتم یه کیلو سبزی گرفتم پاک کردم گذاشتم یخچال، گفت یه کیلو که خیلی زیاده می‌خواستی چیکار، حالا قضیه گوسفند بودنمو بهش نگفتم ولی خوب اینو بهش گفتم که از یارو سبزی فروشه خجالت می‌کشم بگم 1000 تومن سبزی بهم بده، واقعا خجالت می‌کشم خوب. پیرمردیه، وقتی بهش می‌گم دست شما درد نکنه جوابمو نمیده، فک کنم حوصله‌مو نداره.