- هایتن
- چهارشنبه ۱۱ سپتامبر ۱۹
- ۱۲:۳۹
- ۹ نظر
کاش میشد سی و چهار رو فردا بنویسم، الان حس فیلی رو دارم که میخواد از داخل حلقه آتیش بپره، یعنی میخواستم پست سی و چهار کمی متفاوت باشه. بعضی کارگردانها مدام شکست میخورند و به این شکست خوردن ادامه میدهند. کارشون رو خوب بلدند فقط کله شقاند و تا آخر عمرشان یک جوریاند. فکر میکنم اینطوری شدهم و جوابم برای همه مسائل تکراری شده. مثلا هیچوقت برای کاری اصرار نمیکنم یعنی اگر به یکی بگم بیا بریم ناهار بیرون و اون قبول نکرد من اصرار نمیکنم و نه تنها اصرار نمیکنم حتی اگر قبول کرد و در قبول کردنش کمترین بیمیلی دیدم قضیه را کنسل میکنم، میدونم این رفتارم خیلی نفرتانگیزه، به هر حال نمیشه یه نفر سرشار از میل بیرون رفتن با من باشه و من بیخودی همچین انتظاری ازش دارم، یه بار یکی بهم گفت هر کی بهت سلام داد معنیش این نیست که عاشقت شده. این اخلاق موشکافانه و گند رو کنارش نمیذارم و درست نمیشم و تا آخر عمرم یه عوضی لعنتی دوستنداشتنی باقی میمونم. در نهایت هم باید بگم که احتمالن فردا، مطمئن نیستم، و بقیهی پستهایی که شمارههاش رند باشه رو رمزدار مینویسم، باید هکر استخدام کنید.