همه بهم میگن کیفیت نوشته‌هام پایین اومده، خودمم همچین احساسی دارم و خجالت می‌کشم اون دنیا تو صورت داستایفسکی نگاه کنم. امروز صبح رفتم پارک سر کوچه چند دوری دویدم. مثل یک زامبی که به سلامتیش اهمیت بده و هر از چند وقت یک ورزشی هم بکنه. آهسته دویدنم رو میگم، سر راه دویدنم از چند تا پیرمرد که برای پیاده‌روی اومدن جلو می‌زنم. در ضمن من امروز یک کشفی هم کردم. اگر یه نفر تمام عمرش یه شوخی هم نکرده باشه با کسی، و یه دفه تو یه جمع شوخ‌طبع قرار بگیره، از خنده روده‌بر می‌شه.