و اما انیشتین و گاو!

حالا راستش را بگویید به نظر شما من انیشتین هستم یا، دور از جناب، گاوم؟

این کلاهش هم بدشکل شد. هیچ وقت هیچ کاری را کاملا بدون ایراد انجام نمی دهم خوب من حتی اگر بقال سر کوچه هم می شدم آدم موفقی بودم. یعنی اگر یک درصد از کاری را درست انجام بدهم باید برایم جیغ و هورا بکشید که نمی کشید شوربختانه.

الان می خواستم جمله ای بگویم که در آن از خوب می دانید استفاده کنم بعد داخل پرانتز توضیح بدهم خوب را بر وزن خوبی؟ بخوانید نه بر وزن خوب که خوب! جمله ی مناسبی به ذهنم نرسید شما خودتان یک جمله مناسب از خوب می دانید بسازید و خوبش را بر وزن خوبی؟ بخوانید نه بر وزن خوب که خوب!

شما واقعا خوانندگان خوشبیختی هستید جمله را پیدا کردم. خوب می دانید (خوب را بر وزن خوبی؟ بخوانید نه بر وزن خوب که خوب!) که نوشته های من به درد نظر دادن نمی خورند من بیشتر تصویرسازی می کنم تا اینکه بخواهم در مورد موضوع مشخصی صحبت کنم. بنابراین نتیجه می گیریم (حالا شاید شما نگیرید ولی ما می گیریم) نظرها بسته بماند بهتر است. ولی خوب شاید یک روز یک انشاء از حرف "ی" بنویسم و به خاطر گل رویِ شما برایِ یک ساعت نظرهایش را باز بگذارم، آشتی؟ دو یو لایک می؟