سلام

به جز شیر مرغ که جای دیگر هم نمی‌توانید پیدایش کنید دو چیز دیگر هم هست که در وبلاگ من نمی‌توانید پیدایش کنید یکی کلمه‌ی مرشنده (جای میم و شین را عوض کنید) و دیگری مخاطب مجهول. یعنی مثلا بگویم من گفتم او گفت بدون اینکه معلوم باشد این او دختر است یا پسر، پیر است یا جوان، مجرد است یا متأهل، فامیل است یا غریبه، دوست است یا خاطرخواه، صحبت رو در رو است یا پشت تلفن یا شاید هم زبانم لال نامه‌ی عاشقانه. از کلمه مرشنده خیلی بدم می‌آید و هر کس در صحبت با من از آن استفاده کند شبیه پیراهن‌هایی که دیگر دوستشان ندارم از چشمم می‌افتد. مخاطب مجهول را هم دوست ندارم یک پیچیدگی مصنوعی است من البته پیچیدگی‌های واقعی را دوست دارم دیدید آدم‌هایی را که چرت و پرت می‌گویند بعد هم می‌گویند ما خاص هستیم حرف‌های پیچیده می‌زنیم؟ یا کسانی که الکی به هم ابراز علاقه می‌کنند.

از دیروز روی سیمولینک و ویوادو سیستم جنراتور کار می‌کنم اولی را می‌توان به جای کدنویسی متلب برای شبیه‌سازی سیستم‌های مخابراتی (و در کل هر سیستم مدل سازی شده‌ای) استفاده کرد خوب من علاقه‌ی زیادی به کدنویسی دارم به همین خاطر هیچ‌وقت به سراغ سیمولینک نرفتم تصور می‌کردم نرم افزارهای شماتیک مال کسانی است که از استعداد کدنویسی بی بهره‌اند. زایلینک که یک کمپانی ساخت FPGA است نرم افزار سیستم جنراتور را توسعه داده که محیطی شماتیک شبیه سیمولینک دارد من برای پیاده‌سازی سخت افزاری روی FPGA کد VHDL می‌نوشتم این کار هم سخت و هم زمان‌بر است و هم همراه با جزئیات فراوان است. امروز همان کاری که داشتم با VHDL می‌کردم را با سیستم جنراتور انجام دادم واقعا بار زیادی از روی دوشم برداشته شد VHDL انرژی زیادی از من می‌گرفت.

من زیاد می‌خندم جایی که باشم تقریبا همیشه می‌خندم بهم گفت فلانی از دستت ناراحت است گفتم برای چی گفت سر کلاس ازش سوال پرسیده‌ای نتوانسته جواب بدهد بهش خندیده‌ای، ولی من چیزی یادم نمی‌آمد چون من همیشه می‌خندم. راست می‌گفت چون ترم بعد یک درس ساده با فلانی برداشتم بهم چهارده داد. مردم حس شوخ‌طبعی ندارند و به درد نمی‌خورند.