امشب باید زودتر بخوابم، چند شبی هست دیر می‌خوابم و از آن طرف هم بعد از نماز صبح بیدارم. مدتی هم هست دنبال شخصیت اصلی خودم می‌گردم، نه آن شخصیت واکنشی که همه‌ی ما داریم. یعنی قسمت زیادی از شخصیت و منش ما به تعامل ما با اطراف مربوط می‌شود. اگر با یک دزد هم‌نشین باشیم آن قسمت از شخصیت ما که در مواجهه با یک دزد بروز می‌کند، بروز می‌کند. اگر هم با یک گرگ یا قاتل بی‌رحم مواجه شویم  آن قسمت از شخصیت ما که در مواجهه با یک گرگ یا قاتل بی‌رحم بروز می‌کند، بروز می‌کند. خب ما شانس این را نداریم که در زندگی با همه چیز مواجه شویم، خیلی‌ها در طول زندگی‌شان با گرگ و اسب مواجه نمی‌شوند، بعضی‌ها فقط با گوسفند و خر مواجه می‌شوند، خیلی از ما شانس این را نداریم که با یک آدم شگفت‌انگیز همنشین شویم تا قسمت شگفت‌انگیز شخصیتمان بروز کند. در ثانی، آدم‌ها تاثیر می‌پذیرند. اگر هر کدام از ما 10 واحد تاثیرگذاری داشته باشیم و با 9 نفر در زندگی‌مان تعامل داشته باشیم، آن‌وقت 10 واحد تاثیر می‌گذاریم و 90 واحد تاثیر می‌پذیریم. اینطوری حساب کنیم ما در واقع خودمان نیستیم، متوسطی از دیگرانیم. متوسطی از خر و گوسفند و دزد و گرگ و اسب و قاتل بی‌رحم. حالا شاید 10 واحد از شگفت‌انگیزی من هم به شما رسید.