فعلا سر قرار 40 روزه‌م با خودم هستم که آخرش هم نمی‌دونم قراره چه اتفاقی بیفته. چیزی رو نمی‌تونی پیش‌بینی کنی وقتی کسی تو این کشور نمی‌دونه بر چه اساسی باید تصمیم‌گیری کنه. من خیلی پوست‌کلفتم و این تبدیل به نقطه ضعفم شده، کلن تمام نقاط قوتم تبدیل به نقطه ضعفم شدن، هوش بالام تبدیل به نقطه ضعفم شده چون باعث شده از هیچ چیز راضی نباشم و مثل یه آدم معمولی نتونم زندگی کنم. در محل کار، مدیریت تصمیم گرفته کسانی که گزارش نمی‌نویسن رو جریمه کنه، که الان من تنها کسی هستم که دارم جریمه می‌شم چون کله شقه‌م و نمی‌تونم مثل یه احمق عوضی معمولی گزارش بنویسم. چون یه سری آدم مفت‌خور دارن هر روز گزارش‌های دروغ می‌نویسن و مدیریت هم اینو می‌دونه، نمی‌دونم فکر و خیال کم دارم خودمم ازش کم نمی‌کنم. درستکاریم تبدیل به نقطه ضعفم شده، چون وقتی از شرایط راضی نیستم نمی‌تونم با دروغ و فریب و خیانت جبرانش کنم. سال پیش فرصتی پیش اومد که با چند برابر این حقوق همین پروژه رو برای یه مجموعه دیگه انجام بدم ولی این کارو نکردم، چه می‌دونم حماقته. البته الانم حقوق خوبی می‌گیرم و احتمالا بالاترین حقوق مجموعه رو می‌گیرم ولی خب مشکلم این نیست، مشکلم چیزای احمقانه‌ست. یه سریالی می‌دیدم یارو هر کی بهش احترام نمی‌ذاشت رو می‌کشت، مشکل من اینه که چون درستکارم آدم هم نمی‌تونم بکشم. به هر حال یک توهمی در مورد خودم دارم، من در مدرسهای که دانش آموزاش طلای المپاد جهانی فیزیک رو گرفتن و یه سری رفتن استنفورد و MIT، بهترین بودم حالا گیر یه سری منگول افتادم که بعد از اینکه یکی از پروژه‌های بزرگ کشوری رو انجام دادی و تشکری از این بابت ازت نکردن بابت گزارش ننوشتن از حقوقت کسر می‌کنن، برای اینکه یه احمقی ثابت کنه مدیر توئه. داشتم در مورد پوست‌کلفتی صحبت می‌کردم، 18 سالگیم تب مالت گرفتم دو ماهی درگیرش بودم، شب‌ها مدام تب و لرز می‌کردم ولی فکر می‌کردم عادیه، بعد از یه مدت شروع به لنگیدن کردم و بعضی وقتا موقع راه رفتن از دیوار می‌گرفتم، می‌دونین، پوست کلفت بودم و حاضر نبودم برم پیش دکتر، در ثانی قدرت تامین مخارج همچین چیزی رو هم خانواده نداشت، حداکثر می‌تونست هزینه‌های یه سرماخوردگی ساده رو بده که اونم نیازی به دکتر نداشت، منم فکر می‌کردم یه سرماخوردگی ساده‌ست. به هر حال در نهایت اجبارن رفتیم دکتر و همون روز بستری شدم و پرستار می‌گفت تبم تا 40 درجه بالا میره و این بچه چطوری می‌تونه این رو تحمل کنه، گفتم که، پوست کلفت بودم.