این وبلاگ زیادی شخصی شده و من این را دوست ندارم، تا زمانی که از دور به نظر برسم ساده هستم، ولی از نزدیک غیر‌قابل تحملم، یک بار به این ویژگی گفته بودم خطر گاز گرفتگی. چیزی نیست که بشود بهش افتخار کرد یا در زمره‌ی ویژگیهای خاص خودم قرارش بدهم. همه یک سری ویژگیهای خاص دارند ولی نفرت‌انگیز بودن و طرد کردن دیگران که ویژگی خاصی نیست، این کار از یک سوسک هم برمی‌آید.  به هر حال، در کل از به نظر رسیدن بدم می‌آید. امروز مدیرمان با من در مورد پروژه صحبت می‌کرد، در مورد یک نفر که من قبلا باهاش کار کرده بودم، گفتم آره فلانی به من می‌گفت تو اخلاق درستی نداری، نمی‌شود با تو کار کرد، مدیر هم لبخند ریزی زد، گفتم ها! پس شما هم باهاش موافقی انگار. بهم گفت فردا عید است عیدی نمی‍دهی به ما، گفتم حقوق این ماه رو بریزن باشه، می‌خواستم یک اشاره‌ی ریز به جریمه‌ی ماه پیش داشته باشم، این حاضرجوابی از من بعید بود، در سایر زمینه‌ها استعداد خارق‌العاده‌ای دارم ولی در حاضر جوابی کند ‌ذهنم. به هر حال کمی برایم مایه خوشحالی‌ست که برای حفظ شغل و موقعیتم مجبور نیستم چاپلوسی کسی را بکنم و با آدم های دروغگو اخلاق گندی دارم، بدون اینکه از عاقبتش بترسم.